نقشه‌هایت را بسوزان - در‌ آغاز راه نوشتن | مجذوب کشف‌های درخشان‌تان نشوید (مقاله)

نویسنده:
رها فتاحی

در آغاز راه نوشتن

مجذوب کشف‌های درخشان‌تان نشوید


برای همه‌ی آن‌هایی که تجربه‌ی نوشتن دارند، پیش می‌آید که گاهی موقع نوشتن داستان، به صحنه یا موقعیتی می‌رسند که غریزه‌شان به آن‌ها می‌گوید صحنه یا موقعیت درخشانی است. این کشف چنان لذت‌بخش است که پروسه‌ی نوشتن را دستخوش تغییر می‌کند. آنچه در ابتدای راه نوشتن مداوم برای نویسندگان رخ می‌دهد این است که آن‌ها چنان مجذوبِ کشف‌شان می‌شوند که به آن دلبسته شده و دیگر نمی‌توانند چشم‌شان را از آن بردارند.

این دلبستگی معمولاً عواقب منفی‌ای برای داستانی که در حال نوشتنش هستید، ایجاد می‌کند. برای آن‌که بهترین برداشت را از کشفِ درخشان‌تان انجام دهید، این نکته‌ها را فراموش نکنید:

1. بیش از حد به آن نپردازید؛ فراموش نکنید بزنگاه‌ها و حوادث مهم زندگی معمولاً بسیار کوتاهند و آنچه سبب ماندگاری‌شان می‌شود نه کش پیدا کردن آن لحظه بلکه ماندگاری تاثیری است که بر انسان می‌گذارد. پس بگذارید صحنه یا موقعیتِ درخشان‌تان کوتاه اما تاثیرگذار باشد و با پرداختِ بیش از حد، تاثیرگذاری آن را از بین نبرید.

2. از تکرار بپرهیزید؛ فراموش نکنید یک تجربه‌ی درخشان بخش عمده‌ای از تاثیرگذاری‌اش را مدیونِ نخستین مواجهه است. احساس شما وقتی برای نخستین بار سوار هواپیما می‌شوید، هرگز با احساس شما در دفعات بعد یکسان نیست. ممکن است شما عاشق پرواز بشوید اما هرگز آن تجربه‌ی نخست تکرار نمی‌شود. با تکرارِ کشف‌تان، آن را برای مخاطب فاقد ارزش نکنید.

3. به غریزه‌تان اعتماد کنید؛ گاه پیش می‌آید که داستان‌نویس بعد از دوباره‌خوانی احساس می‌کند فقط خودش مجذوب صحنه یا موقعیت شده و آن را فاقد جذابیتِ عام می‌بیند. فراموش نکنید شما باید به غریزه‌تان اعتماد کنید، آنچه شما را تحت‌تاثیر قرار داده در اکثر مواقع دیگران را هم تحت‌تاثیر قرار می‌دهد؛ به کشف‌تان اعتماد کنید و بگذارید نقشش را ایفا کند.

4. کشف‌تان را حفظ کنید؛ ممکن است پس از اتمام داستان به این نتیجه برسید که آن بخشِ درخشان، جایی در داستان‌تان ندارد. فراموش نکنید، آن تکه می‌تواند در داستان دیگری به‌کارتان بیاید، پس آن را از داستان بیرون بکشید و در جایی یادداشتش کنید؛ شاید روزی در جایگاه درستش، تاثیرگذاری مضاعفی پیدا کند.

***

داستانِ «نقشه‌هایت را بسوزان» سرشار از بزنگاه‌های تاثیرگذار است که همه‌ی آن‌ها بسیار کوتاه، به‌جا و در طولِ داستان، منحصربه‌فردند. صحنه‌های زیر را با در نظر داشتنِ نکات بالا بخوانید:

1. پاراگراف آغازین داستان که موقعیت بسیار خاصی را ترسیم می‌کند.

2. صحنه‌ی خروج وِس با دستمال‌کاغذی از توالت.

3. انشای اسماعیل.

4. نخستین مواجهه و گفت‌وگوی آلیس و اسماعیل در داستان.

5. صحبت‌های کانر درباره‌ی ارتباط با پدرش.

6. مبارزه‌ی آلیس و اسماعیل در دفترِ آلیس، نزدیکی و فاصله گرفتن‌شان.

7. صحنه‌ی پیدا کردنِ وِس وسطِ برف، توسط آلیس.

8. دو پاراگراف پایانی داستان.

و تمام لحظاتی که به‌نظر خودتان تاثیرگذارند.